۱۳۸۷ فروردین ۱۱, یکشنبه

برداشت دوم - جنسیت و جامعه در سینما

«برداشت دوم» اصطلاحی است به معنای تکرار دوباره ی یک نما به منظور گرفتن نتیجه ی بهتر. برداشت دوم هرگز برداشت اول نیست. فستیوال فلم «برداشت دوم» ادامه ی برنامه ی سینمایی «اسپلایس این» است که قبلاً در آلمان برگزار شده بود.
طي تاريخ كوتاه سينماي افغانستان، زنان فقط از سال 2001 به اين طرف فرصت اين را يافته اند كه براي اولين بار در پشت كمره ي فلمسازي قرار بگيرند. دستاوردهاي سينمايي آنان به نحوي بازتاب خواستهاي سياسي آنان است كه با انعكاس و نقد وضعيت فعلي زنان، سعي مي كنند كه به بهبود شرايط آينده ي آنان در جامعه ي افغانستان متعهد باشند.
فستيوال فلم «برداشت دوم»، به موضوع « زنان و افغانستان» نيز به طور جنبي خواهد پرداخت، موضوعي كه به طور تكرار شونده يي ابزاري بوده است براي كار فلمسازان و بازيگران محلي زن، و موسسات فعال در امور زنان كه فعاليتهايشان قسماً قبل از حكومت طالبان شروع شده و از آن به بعد هم در مهاجرت ادامه داشته است.
فستیوال «برداشت دوم» فلمهای آموزشی، فلمهای بلند داستانی و فلمهای مستند را به نمایش میگذارد، برای مثال فلم کوتاه «روشنی» (2004) به کارگردانی لطیف احمدی به شیوه ی طنز آمیزی به آموزش خواندن و نوشتن زنان دهاتی می پردازد. همچنین در فستیوال دو فلم تاریخی از آرشیف افغان فلم نیز به نمایش گذاشته خواهد شد: فلم بلند «طلبکار» که خالق علیل آنرا در 1969 ساخته است و فلم کوتاه «سایه» از دهه ی 90 میلادی با کارگردانی نصیر القاس.
برای برقراری یک ارتباط سینمایی با هندوستان، ایران، اروپا و ایالات متحده، به موضوعاتی چون جنسیت و جامعه در پهنه ی بین المللی پرداخته خواهد شد. به طور نمونه فلم هندي «محكمه ي زنان» به كارگرداني فلمساز و فعال حقوق زنان ديپا دانراج درباره ي يك سيستم قانوني آلترنتيوي است كه از سوي يك مركز مستقل پيشنهاد شده است تا در ساختارهاي سلسله مراتبي موجود در نظام قضايي هند پذيرفته شود. در مستند «روزگار ما»، کارگردان ایرانی رخشان بنی اعتماد، 48 کاندید زنی را همراهی میکند که بیهوده در تلاش هستند تا در انتخابات ریاست جمهوری سال 2001 شرکت کنند. فلمهای مستند شاعر و فلمساز مشهور ایران فروغ فرخزاد و کامران شیردل کارگردان ایرانی تصویری از تاریخ سینمای ایران در دهه ی 60 میلادی بدست میدهد. فلم «قول» که توسط ژان-پییر و لوک داردن در بلجیم ساخته شده است به وضعیت مهاجرین در بلجیم و رابطه ی ایگور نوجوان 15 ساله با پدرش می پردازد.
فستیوال با مستند «25 درصد»(2007) از دیانا ثاقب افتتاح خواهد شد، که به مشکلات هر روزه ی اعضای زن پارلمان افغانستان می پردازد. در پی این فلم، «طلاق به سبک ایرانی» به نمایش در خواهد آمد که مستندی است از کیم لانگینوتو و زیبا میر حسینی در باره ی یک محکمه ی خانواده در تهران.
برنامه ی «اسپلایس این» قبلاً در شهر های کاسل، برلین و هامبورگ آلمان نمایش داده شده است، و اکنون به همکاری مرکز هنر و فرهنگ افغانستان دوباره سازماندهی شده است و تحت عنوان «برداشت دوم» درکابل برگزار میشود.
این جشنواره از تاریخ 04/28 – 05/02/08، در مرکز فرهنگی در شهر کابل بر گزار می شود
براي معلومات بيشتر به اين نشانی ها مراجعه كنيد:www.mazefilm.de و www.cacakabul.org

۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعه

از مرز به مرز جای پای افغانها از دید سینمای ایران

افغان ها مهاجراند. ومهاجرين روزی ازافغانستان آمده اند و روزی بايد برگردند. سينمای ايران نيزبه تبع فضای ايديولوژيک حاکم برايران باپديده ای بنام پناهندگان افغان، همراه شده است . اين همراهی اگرچه درمراحل اوليه بيشترجنبه شعاری بخودمی گيرد، امابعدها چهره واقع گرايانه تری ازافغانها را ترسيم می نمايد. گاهی آنان رابه فراموشی می سپارد و گاهی برآنان می تازد. گاهی تصويرآنان سورئال می گردد و زمانی تبديل به مد می شود. روی هم رفته، سينمای ايران ازآن سوی مرزبا مهاجرين افغان همراه می شود و تا آن سوی مرزآنان رابدرقه می کند.
برای خواندن کامل این متن اینجا را کلیک کنید:http://jadidonline.com/story/23012007/fq/afghans_in_inranian_movies
این مطلب بسیار وقت نوشته بودم، هرچند جایی برای تغییرات و ویرایش دارد اما فکر می کنم نوشته بدی نباشد برای کسانیکه می خواهند تغییر نگاه فرهنگیان ایران به قضیه افغانستان را د رطی دو دهه گذشته بدانند.

من بدلیل سانسور پرشیان بلاگ توسط نیو سانسوریستهای افغان به اینجا نقل مکان کردم

من ملک شفیعی هستم یکی از کسانیکه اولین وبلاگهای افغانی را بنام بامیان در پرشیان بلاگ ایجاد کرد و در ترویج این پدیده در بین فرهنگیان افغان نقش موثری داشتم. امید وارم بتوانم این وبلاگ را نگهدارم .
مدت زیادی است که بدلیل سانسور وبلاگهای فارسی ایرانی توسط شرکت افغان تله کام نتوانسته ام وبلاگ قبلی خود را ببینم
ولاگ قبلی من:morad.persianblog.ir
خوب سانسور حد اقل یک فایده دارد و آن اینکه کنجکاو تر می شویم و راههای دیگری را می یابیم. هیچ موقع فکر نمی کردم در کشوری زندگی کنم که در آن سانسور وجود داشته باشد والان همین گونه شده است.