۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

برای نوشتن بهانه ی در کار نیست!

این روزها روزهای قدم زدن است! باران کمی بارید ولی همین باران کم هوای کابل را دلپذیر ساخته است. عید هم فرصت خوب دیگری است اکثر مردم در گیر نمازعید و دید و بازدید و شیرنی خوری هستند و این باعث شده که کوچه های کابل کمی نفس بکشد و شادی کودکانی را که در کوچه ها ریخته اند هزم کند.
یک پیشک داریم که سه تا چوچه ناز دارد و چقدر رفیق شده اند با من که در این روز بیش از روزهای دیگر بهشان رسیدم
کیک و خامه دادم شان و مدتی است که دور و برم بازی می کنند و برسر و کول هم می پرند.
این هوای خوب و حس تنهایی و تعطیلی شوق کتاب خواندن هم آورده است رمان آوای وزغ را می خوانم رمان جالبی است ریز پرداز و جزءی نگر که تصاویر فوق العاده ی خلق کرده است.
قلیان هم اگر باشد که دیگر همه چیز تکمیل است قلیانی با طعم سیب که در زیر آن چند دانه خربوزه هم گذاشته باشی یک چیز دیگری می شود و اگر دو سه دانه انگو تازه بگذاری هم قابل قبول است. قلیان چاق کردن هم مثل اشپزی است و اگر یاد بگیری که چه چیزهایی به مواد آن بیفزایی یک چیز فوق العاده می شود.
می ماند حس نوشتن که به این راحتی به سراغ آدم نمی آید مگر اینکه ادم با خود دوست باشد و درک کند و ارتباط دوستانه و دلی با خود داشته باشد.
این روزها کمی دشوار است که آدم با خودش دوست باشد نمی گذارند این زمانه مشکلات کاری و فضای مغشوش و ملتهب شهری تو را از خود دور می کند که باید جنگید تا صلح مداوم برقرار باشد بین تو و تو.
اگر این خشکسالی به حولی تو سرایت نکرده بود و چاه ‍اب پر بود و می توانستی ساعتی به گل ها و درخت ها آب بدهی تا تازه شوند تو هم تازه تر می شدی.
فیلم خوب اگر ببینی که تازه می شوی حتی اگر این فیلم فیلم کوتاه باشد کافی است روزی یک فیلم کوتاه مثل فیلم آکاردون جعفر پناهی را ببینی و یا حتی این فیلم نیست را تا ببینی که برای آفرینش بهانه ی در کار نیست.





۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

فردا عید فطر است

امشب شب عید فطر است  ساعتی در اطراف کوته سنگی قدم زدم بعض دکانها و مارکت ها تا ساعت دوازده نصف شب باز بود و سلمانی هایی با انبوه مشتری.
در فیسبوک هم که همه این عید را تبریک می گویند: یکی به مسلمانان یکی به هموطنان  دیگری به عاشقان و آن یکی به زلف موی دوست.
در اطراف کوته سنگی از جمله یک جوان گدا توجه ام را جلب کرد شاید بیش از بیست و دو سال نداشت اما صدای گیرایی داشت از آن نوع صداهایی که بدرد دوبله و تبلیغات و مجری گری می خورد اما لب سرک نشسته بود ولباس سفید و تمیز وطنی برتنش بود و گدایی می کرد از یکی نیمه نانی می خواست و از یکی کمکی و اینگونه صدایش در تاریک روشنایی میدان کوته سنگی می پیچید.
فردا تعطیل است و بگذریم از اینکه از همین الان مسلمانان روزهای عیدشان را از هم جدا کرده اند  عده ی فردا عید خواهند داشت و عیده ی نخواهند داشت و ای بدلیل ماهی است که یا دیده شده و یا نشده است.
برای روزهای تعطیلی ام به چند چیز فکر کردم و یکی از ‍انها رفتن به بامیان بود به دوستی گفتم از بامیان بیاید کابل ولی بخاطر نا امنی جرات نکرد از من خواست که بروم بامیان و من که نباید جرات کنم.
حال مانده ام که این روز را چگونه سپری کنم؟  سخت محتاج خواب و استراحتم ولی همیشه در فرصت خواب خوابی نداشته ام. فیلم دیدن هم که چیز متفاوتی نیست دیدن دوستان هم که چندان چنگی بدل نمی زند! اگر کتابی بخوانم شاید خوب باشد.

سابتایتل فیلم ها!

هفده فیلم در بخش بین المللی اولین جشنواره پاییزی فلم حقوق بشر به نمایش در می ‍اید این فیلم ها هرچند سابتایتل انگلیسی دارند ولی فهم زبان  خارجی و سابتایتل انگلیسی برای مخاطب افغان که هنوز درک تصویری بالایی هم ندارند کار چندان آسانی نیست  بهمین خاطر چند روز است که سخت در گیر سابتایتل گذاری فارسی این فیلم ها هستیم.
پخش فیلم با دو سابتایتل انگلیسی و فارسی یک تجربه نو است که امیدوارم مخاطبین داخلی و خارجی جشنواره همزمان و در یک فضاء و با یک وضعیت پخش تجربه مشترکی از فهم فیلم ها داشته باشند فیلم هایی که  سازندگان ‍آنها ماهها و بعضا چند سالی از عمر خود را بر روی ساخت  آنها گذاشته اند.
رویشهای دیگری هم وجود داشت که سر انجام به نتیجه نرسید یکی از آنها دوبله همزمان بود و دیگری سابتایتل همزمان از طریق پروژکتور دومی ولی هر دوی این روش متاسفانه بدلیل نبود امکانات  فعلا عملی نیست  بهمین خاطر راه سومی که سابتایتل گذاشتن فارسی فیلم ها است انتخاب شد و این کارما را در جشنواره خیلی سنگین کرده است و لی در نهایت خوشحالیم که فیلم های خارجی را با سابتایتل فارسی به علاقمندان جشنواره اراء می کنیم.
باید تشکر کنم از ترجمان های خوبی که فیلم ها را ترجمه می کنند و آقای علیزاده که بدون وقفه کار سابتایتل را انجام می هد.

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

باران کابل!

چند روزی است که ابرها جمع می شوند دو سه قطره ی می بارد و بعد تمام می شود! دارد ناز می کند این باران بایدنازش را کشید.


۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه

افکار پراکنده!

این روزها در گیر افکار پراکنده و پریشانی هستم! دامنه اش از جنگ لیبی گرفته تا حملات انتحاری کابل و حسادت های افراد گسترش یافته است، خوشحالی های مردم لیبی را در پیروزی چقدر گزران و موقتی می بینم و بیش از آنکه شاد شوم به شادی شان غمیگین می شوم، مانند شادی مکبث می ماند این !
این جنگ باعث انحراف مسیر حس دیموکراسی خواهی و آزادی خواهی مردم لیبی شد، مگر چند سال دیگر باید و نسلی تا دوباره این حس بوجود آید؟ ناتو و کشورهای غربی مقصر اصلی این انحراف مسیر هستند، وقتی مردم لیبی تفنگ گرفت، و بسوی هموطن خود شلیک کرد و در و دیوار را خراب کرد، دموکراسی خواهی مرد! بعد از هرجنگی یا اغتشاش و یا دیکتاتور دیگری بوجود خواهد آمد اگرچه نامش قزافی نباشد.
جنگ لیبی و حملات انتحاری مداوم در کابل گاهی و جنگ های دیگری که در این دنیا است باهم مرتبط اند حداقل این روزها ذهن پراکنده من بین آنها ارتباط نا معقولی برقرار می کند و می سازد دنیایی از نابرابری و جنون خود خواهی از این انسان با شعور معاصر.
اگر اینهمه جنگ افزار تولید نشده بود و اگر اینهمه پول های چاب شده وجود نداشت این جنک ها با همین شکل و ابعادش می بود ؟ و اگر جهان ضعیف و گرسنه ی وجود نداشت و بی سوادی و فقر نبود تا در آن دیکتاتورهایی شکل بگیرد و حس انسانهای متمول و آزاده را برای کمک فراهم کند مگر بازهم اینگونه می بود! جهان ما مریض از حس کمک انسان های آزاد به انسان های در بند از طریق جنگ افزار و اعتبار است.
همه ی این معضلات گاهی باعث رشد و ا فزایش تجربه انسان می شود ولی مگر انسان درس پذیر است؟ بشر با اینهمه علم و دانش و بافتن فلسفه حتی برای کوچکترین حرکت و کنش خود مگر چیزی یاد گرفته است؟ ما غرق در منجلابی از علم ودانشی هستیم که جز آفریدن دیوان و دفتر برای ما و شبکه و ساختار ایجاد کردن و قالبی فکر کردن و قالبی تصمیم گرفتن چیز دیگری را به ارمغان نیاورده است.
این ساختارها است که مفاهیم نو می سازد، ارزشها و ضد ارزشها بوجود می آورد و می شود جهانی که الان با آن روبرو هستیم.
گاهی منطق انسان های قدیمی، پدر و مادر ما ها خیلی خیلی مدرن تر از منطق ما است، حتی سیال و ابدرزادگی شان؛ این منطق دشمنی داشت، دوستی داشت و لی مخرب نبود یا خیلی مخرب نبود! حال در مغز مغز انسان معاصر حتی آنکه علم می آفریند نشانه ها و جنونی از بسیج شدن برای تخریب این جهان است، شما بگویید کدام ایدیولوژی، علم و یا سیستم بوده که موجب جنگ و تقابل بیشتر بین بشر نشده است؟ ما در حال آفریدن چه هستیم؟
کدام منطق می تواند جهان ما را امن تر سازد؟ کدام سیستم می تواند زندگی بشر امروزی را انسانی تر سازد؟ بشر امروز در ترس و هراس فراگیر از هم قرار گرفته است، ما در یک دهکده نیستیم ما سالها و سالها از هم فاصله گرفته ایم، درون انسان امروزی پر از حس بی اعتمادی به انسان دیگری است، ما دیگر انسانی زندگی نمی کنیم، ما حتی در درون آپارتمان و خانه های خویش زیر کامره های دزد گیر بسر می بریم، حال افرین بگویید به ذهن این انسانی که این کامره ها را اختراع کرد!
انسان امروز مملو از حس ترس وبی اعتمادی است و این محصول همه ی عقل و شعور و تجربه هایی است که انسان از بابای آدم تا کنون داشته است.


۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

کمیته انتخاب جشنواره

امروز جلسه تصمیم گیری کمیته انتخاب جشنواره بود؛ کمیته بعد از یک هفته مداوم دیدن بیش از یکصدو شصت فیلم و با یک روز فاصله دور هم جمع شدند و راجع به فیلم ها نظر دادند و در نهایت فیلم های واجد شرایط را برای نمایش در بخشهای مسابقه داخلی و بین المللی و بخش خارج از مسابقه انتخاب کردند؛ و در نهایت حدود ده فیلم مازاد بر برنامه های از قبل تعیین شده به بخشهای جشنواره راه یافت و این نشان می داد که فیلم های خوب زیادی داریم که رد کردن آنها بسا سخت و دشوار بود . هفت عضو کمیته انتخاب با خوشحالی نسبت به جشنواره می نگرستند و حتی انفجارهای دیروز بر روحیه کمیته تاثیری نگذاشته بود با توجه به اینکه خانه دو نفر از اعضا دقیقا در نزدیکی مرکز فرهنگی انگلستان بوده و بر اثر انفجار شیشه خانه های شان فرو ریخته بود.
تجریه جشنواره های کابل و جشنواره برداشت دوم را هم داریم ولی کیفیت فیلم های رسیده به این جشنواره هم از لحاظ فرم و هم از لحاظ محتوا زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ کاش از پهلوی این فیلم ها به راحتی نگذریم و کاش علاوه بر نمایش این فیلم ها در جشنواره زمینه های دیگری نیز برای نمایش فراهم شود و کاش جامعه و شبکه های تلویزیونی این فیلم ها را جدی بگیرند .
کاش منتقدین خبرنگاران نویسندگان و نظریه پردازان مسایل اجتماعی مثل یک وظیفه این فیلم ها را ببیند و ‍آنها را نقد و تحلیل کنند این فیلم ها حرف هایی را می زننند که تا کنون در هیچ جایی زده نشده و در هیچ سطحی و حتی مراکز دانشگاهی ما قادر به مطالعه و تحقیق راجع به موضوعاتی که در این فیلم ها مطرح شده و درست هم مطرح شده نشده اند.
باید فیلم: اینجا سرزمین من نیست را ببینید تا بدانید چه برسر مهاجرین ما در ایران رفته است و باید ده ها فیلم داخلی را ببینید تا در یابید که دغدغه مردم ما در شرایط فعلی چیست. این فیلم ها سست وسطحی نیستند و رک و عریان مسایل را مطرح نکرده اند و خوشحالم که بگویم از لحاظ پرداخت هنری در خیلی موارد برتر از فیلم های کوتاه بسیاری کشورها و از جمله کشورهای همسایه است باور کردنش مشکل است ولی هست . باید در همین جا از همه ی فیلمسازنی که فیلم فرستادند و از همه مهتر این فیلم ها راساخته اند تشکر کنم و بخاطر ظرافت های کاری شان دست تک تک شان را ببوسم.
کمیته انتخاب خوبی داشتیم کمیته ی که کمتر دچار مشکل می شدند و فیلم های خوب خوشبختانه ‍انقدر خوب بودند که کمتر جایی برای اختلاف نظر باقی می ماند.
حال نوبت گام بعدی است رفتن به سوی جشنواره و برنامه ریزی شدید برای این فیلم ها . خوشبختانه مراکز نمایش فیلم ها هم بیشتر از برنامه ریزی اولیه می شود در برنامه ریزی اولیه دو مرکز برای نمایش فیلم در نظر گرفته شده بود ولی الان به چهار تا پنج مرکز افزایش یافته است و این شانس کسانی را که مایل به دیدن فیلم ها هستند افزایش می دهد.
فیلم های بین المللی هم خیلی خیلی خوب بودند و موضوعاتی متعددی را شامل می شوند در بین فیلم های خارجی انتخاب بشدت مشکل بود . چطور می شود فیلم هایی را که برنده جوایز از جشنواره های مانند ساندنس و ادفاو یا کپنهاگن و سایر جشنواره ها هستند رد کرد ولی فیلم های خوب انقدر زیاد بود که مجبور به رد خیلی از این فیلم ها شدیم. بعض دوستان پیشنهاد جشنواره دیگری را دادند زیرا حیف است که این فیلم ها دیده نشود.
فیلم های بین المللی از لحاظ وسعت چه به لحاظ کشورها و چه به لحاظ موضوع سطع وسیعی را در بر می گیرد؛ فیلمهایی از کشورهای مانند پرو و کارتل های مواد مخد گرفته تا انتخابات جاپان و جنگ های عراق و افغانستان و مسایل جدید خاور میانه از جمله مصر و جنگ روسیه و گرجستان و بحث پناهندگان در کشورهای مانند سویدن و کانادا و خیلی جاهای دیگر . فیلم هایی از جمله راجع به زنان آزادی خواه عربستان گرفته تا بی خانمان های هند و دغدغه های شهروندان سویس و چین و برمه و کردستان عراق و ایران و ازبکستان و مراکش و ....
ودر آخر:
امروز خوشبختانه چندین نفر از دختران و پسران برای کار رضاکارانه با جشنواره با ما همصدا شدند و انتظار می رود که همکاران ما بیش از چیزی که انتظار داریم افزایش یابد.


۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

جشنواره حقوق بشر!

جشنواره حقوق بشر برگزار می کنیم تعداد زیادی از بهترین فیلم های حقوق بشر از بیش از بیست و چهار کشور جهان بدست ما رسیده است. یک هفته کامل به صورت شبانه روزی فیلم دیدیم تا از بین انها تعدادی را در کابل نمایش دهیم. از دریافت اینهمه فیلم احساس خوبی دارم. حتی بهترین جشنواره های حقوق بشر اینهمه فیلم خوب دریافت نمی کنند ولی ما در اولین دور جشنواره و در حدود کمتر از دوماه تبلیغ اینهمه فیلم دریافت کردیم. این نشان می دهد که هنرمندان و فیلمسازان جهان نه تنها مسوولیت تولید فیلم حقوق بشری را دارند بلکه نگران نقاط حساس و متورم جهان هم هستند. معمولا در سایر جشنواره های حقوق بشر حق نشر به صاحبان اثر می دهند ولی ما بدون پرداخت حق نشر مورد توجه قرار گرفته ایم و چقدر خوب است که روح و روان بشر امروز هنوز متوجه افغانستان است.
حقوق بشر در جهان امروز از ابعاد مختلفی مورد توجه قرار می گیرد و غیر از یک بحث علمی و اکادمیک بیشتر بار سیاسی دارد چه بصورت حقوقی و چه بصورت وضع قوانین و چه به شکل اجرایی ‍ان . اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه اسلامی حقوق بشر در همین راستا قابل درک است.
اما هنرمندان به این چیزها توجهی ندارند و حتی شاید به این اعلامیه ها مراجعه هم نمی کنند زیرا تقلیل دادن حقوق بشر به این اعلامیه ها جفای بزرگی در حق ‍آن است هنرمندان در متن جامعه زندگی می کنند و با پوست و استخوان خویش ناملایمات و نارسایی های زندگی انسان امروزی را حس و درک می کنند. و بعد با تمام دشواری به بیان آن ها می پردازند اینست که فیلم های تولید شده یا دسته بندی شده با موضوع حقوق بشر بسیار متنوع و گسترده است فیلم هایی که از بیان یک حس ساده انسانی شروع شده تا به بیان بزرگترین فجایع انسانی و جنگ ها منتهی می شود. امروزه جنگی در دنیا نیست که توجه فیلمسازان را به خود جلب نکرده باشد و فیلمسازان زیادی هستند که در متن این جنگ ها به جای ستایش و یا انزار از جنگ در جستجوی حقوق بشر هستند.
دیدن حجم عظیمی از این فیلمها نشان می دهد که هرچند سمت و سوی جهان امروز با جنگ تغییر زیادی کرده است ولی وجدان انسان ها مایل به هدایت این مسیر به سوی یک زندگی انسانی تر و قابل هزم تری است.
در افغانستان بعد از سال دو هزار و یک متاسفانه بحث حقوق بشر ماهیت سیاسی به خود گرفت و هیچ گاه مسیر درست خود را طی نکرد و برچسب های کوناگونی به ‍ان خورد موافقان و مخالفان خودش را یافت و در مجموع موافقان عقب نشینی کردند و عاجز شدن از برداشتن این برچسب سیاسی از موضوع حقوق بشر در حالیکه به قطع می توان گفت که بیش از نود درصد فیلم هایی که در این سالها در افغانستان تولید شده است موضوع ‍انها به نحوی مرتبط با حقوق بشر است و این فیلمسازان حقوق بشر را نه در اعلامیه ها و مواضع سیاسی طرفداران و مخالفین حقوق بشر بلکه در زندگی ادمهایی که هر روزه در سر سرکها با شکم گرسنه و دهان بسته راه می روند دیده اند.
جمع ‍اوری اینهمه فیلم نشان می دهد که نیروی فکری حقوق بشر در افغانستان عظیم است و وجدان عموم مردم هنوز پیگری این مساله است.

۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

این وقت لعنتی!

گاهی از خودت نیز خسته می شوی، از دیگران که خیلی خیلی وقت خسته شده بودی، دست شسته بودی و در تلاش بودی که با خودت کنار بیایی ولی کنار امدن با خود هم سخت دشوار است و گاهی ناممکن
گاهی فکر می کردی که دنیایی ساده ی داریم، آدمهای ساده، جامعه ساده و انسانی و فکر می کردی که تو خیلی خوب می توانی در این جامعه زندگی کنی، دوست داشته باشی، غمخوار کسی باشی و به دل خود زندگی کنی اما دیدی که اینگونه نیست، جامعه نه به دلیل مدرن بودن که به دلایل زیادی دیگری پیچیده است حتی همان روستایی دور دستی که تو بهش تعلق داری، روستایی که هنوز مناسبت اجتماعی ابتدایی دارد
این روزها داری پی می بری که نه تنها شهر و روستا که خودت هم خیلی خیلی پیچیده ی، گاهی نمی توانی خودت را درک کنی و بفهمی، گاهی عاجزی از درک حس ها و نیازهایت، اینکه چه می خواهی و چگونه می خواهی؟
چقدر سخت است پیچیده بودن! سخت است اینکه خودت پیچیده باشی و نتوانی خودت را کشف کنی، تازه می فهمی که شناخت خود چقدر دشوار است
این روزها با خودم جنگ دارم، نه تنها این روزها که چند وقتی است، اخر این جنگ به کجا ختم می شود، نمی دانم ولی جنگ سختی است و گاهی از حق نگزریم جنگ دلپذیری است
جنگ با خود، آدم را کلافه می کند، قلیان می کشی، به سیگار پناه می بری، بی خود پای فیسبوک می نشینی، گاهی به این یا آن بد رفتاری می کنی، و خیلی مواقع روابطت غیر انسانی می گردد، گاهی هم در خود فرو می روی و این در خود فرو رفتن می تواند تو را به مرز سکته گی برساند و یا هم تو را نجات دهد، حس خوشایندی از نو شدن از آشتی کردن و قدر خود دانستن।
آشتی کردن با خود یک چیز مسخره ی بیش نیست، شاید هم دلیلی برای فرار از قبول شکست باشد، شکست در برابر خود و در برابر خواست ها ، هدف ها و برنامه های خود.
اگر آشتی کردن با خود به این راحتی بود، به راحتی اینکه چندی در خود فرو روی وبعد همه چیز گلزار شود که تو و جهان تو اینهمه مشکل نداشت، امروزه فکر می کنی که این تنها تو نیستی که با خود مشکل داری، همه و همه با خود مشکل دارند، زمان زمانه ی تناقضات و جدلها با خود است، انسان امروزی و تو مهمترین مشکل را با خودت داری با درون خودت! هنجارها و ضد هنجارها بهم خورده ، افکار و اندیشه هایت گاهی در برابر هم قرار می گیرد، مرز بین بودن وشدن قاطی شده است.
این وقت لعنتی، که تو را از خودت دور می کند ، از اهدافت دور می کند و از خواست های بسیار ساده ات دور می کند و می سازد تو را انسانی که اسیر خود می شوی ، اسیر چهار اتاقی دفتر و خانه ات و یا هم ماشین و دم و دستگاهت و این اسارت تو را دور می کند از همه چیز حتی از ساده ترین چیزی که دلت می خواهد حتی از یک قدم پیاده روی در خیابان اطرافی که زندگی می کنی.
بی خود شده ها گاهی نعره می کشند، تو نعره می کشی ، نه اینکه صدای عجیب و غریب از خود بیرون دهی بلکه در خاموشی نعره می زنی و این نعره هایت به جایی نمی رسد! حتی به گوش خودت که ریشه در وجودت دارد که بخشی از وجودت است.
نعره می زنی که خوب باش، خودت باش، به ده سال پیشت فکر کن، به چیزی که می خواستی باشی ولی نشدی و شدی یک کسی دیگه ی که اولا با خود دروغ می گویی ، خود را تسلی می دهی که، همانی هستی که می خواستی.
این وقت لعنتی هدر می دهد، با سرعت کریدت عمرت را کم می کند، تو را به چیز هایی دل خوش می سازد؛ به اینکه کاری کردی، کسی هستی و آغاز هایی داشتی اما آیا چنین است؟
بمان و بمان! شمشیرهایت را بران ساز و بجنگ با خودت که جنگ تعیین کننده سرنوشت تو و این جهانی است که در آن زندگی می کنی، سخت است ولی ناگذیر!



۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

اولین جشنواره پاییزی فیلم حقوق بشر

نخستین جشنواره‌ی پاییزی فیلم حقوق بشر توسط باشگاه سینمایی افغانستان برگزار می‌شود. جشنواره‌ی پاییزی فیلم حقوق بشر، یک جشنواره‌ی بین‌المللی است که به سینمای حقوق بشری اختصاص داده شده تا از این راه به تشویق فیلم‌سازان و هنرمندانی بپردازد که دوربین خود را برای به تصویر کشیدن پایداری و ایستادگی در برابر نابرابری، بی‌عدالتی و خشونت در جهان به‌کار می‌گیرند. مراحل مقدماتی برگزاری این جشنواره از سال ۱۳۸۸ تا کنون در جریان است و اولین دوره‌ی جشنواره در تاریخ ۹ تا ۱۵ مهرماه سال جاری در کابل برگزار می‌گردد.
این جشنواره قصد دارد تا مامنی باشد برای فیلم‌سازان و هنرمندان منطقه و به‌خصوص کشورهای همسایه‌ی افغانستان که از سانسور و نبود آزادی بیان در کشورهای خود رنج می‌برند و نمایش آثارشان در کشورهای زادگاه‌شان امکان پذیر نیست. در این جشنواره فیلم‌های مستند و داستانی با موضوع حقوق بشر از سراسر جهان پذیرفته شده و به نمایش درمی آید. علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به این‌جا مراجعه نمایند.