۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه



من الان آمریکای لاتین ام
ونزویلا
و در شهر کاراکاس با اویان سارکوس قدم می زنم
اصلا اگر دلم خواست می روم کانادا
و با تارا تنگ رفیق می شوم
و در شهر های کبک و تورنتو و اوتاوا چکر زده
و شامی اگر شد
با سفیر افغانستان عکس می گیریم
و به سراسر جهان تلکس می کنم
دو ثانیه گذشته است
ساعتی است که من از متروی مسکو پایین شده ام
درون لیموزین الیزابت گلانوا نشسته
و کاخ کرملین را طواف می کنم
تاج برج های قصر را ربوده ام
روی سر خود گذاشته ایم و عکس می گیریم
مرا چه شده است امشب
که از این شهر به آن شهر می روم
با دختران شایسته دوست می شوم
و هی از شاه بوبو حرف زده

گلایه می کنم!
حالا من
در سراسر جهان پخش شده ام
و شهر ها و روستاها و کوچه ها را اجاره کرده
گلیم وطنی فرش می کنم
چه کسی می فهمد

من از شهر خود فراری شده ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیدگاه