امروز بیست و دوم اگست روز مبارزه نثار احمد بهاوی بود، مبارزه برای کسب مقام یکطرف اما مسایل حاشیه ی طرف دیگر قضیه که این آخری برای افغانها خیلی جالب است.
افغانهای مقیم پکن ، شاد از دست آورد دیروز روح الله نیکپا، تازه یخشان آب شده بود از اوایل شب گذشته به وقت پکن نتیجه روح الله اعلام شد، همه خود را آماده کرده بودند برای امروز، از صبح زود وقتی دو سه هموطن را دیدم احساس کردم که نفسها برای تشویق و انگیزه برای در دست گرفتن و بر افراشتن بیرق افغانستان بیشتر شده است.
مبارزه نثار با حریف آمریکایی بود، در استادیوم شر و هلهله عجیبی بر پا شد اول آمریکایی وارد سالن شد با ورود او تماشاگران ساکت نشسته بودند اما بعد از آن وقتی نثار احمد وارد سالن گردید و همه دریافتند که حریف آمریکا، افغانستان است بسیار تشویق کردند تشویق تماشاگران که اکثر چینی بودند در طول مبارزه هم ادامه داشت بگونه ی که در آخر سفیر افغانستان، آمد و با غرور خاصی گفت: دید ید دوستان کشور ما را که چقدر تشویق کردند.
در حین مبارزه یک تعداد آمریکایی یو اس ای می گفتند اما در برابر آنها تمام سالن نام افغانستان را فریاد می کشیدند و این برای تماشاگران آمریکایی عجیب بود بنحوی که برای یک مدتی سکوت کردند.
من با دوربین کوچکم فیلم می گرفتم، در همان اول مبارزه رییس فدارسیون تکواندوی افغانستان آمد و گفت اگر میشه تمام مسابقه را فیلم بگیرید من روی داور مشکوکم، این مرا حساس ساخت، بالاخره مبارزه وقتی شروع شد امتیاز ها به سه و چها ر رسید اما داور دو سه بار به نثار اخطار داد و نمره های وی کم شد.
نفسهای افغانهای حاضر، در آخرین لحاظات بند آمده بود، سالن تا آخرین ثانیه ها نثار را تشویق می کرد ، افغانها هم روی نثار بیشتر حساب باز کرده بودند اما بالاخره آمریکایی کارش را کرد.
یکی دو نفر از افغانها را دیدم که اشک ریختند، این اشک ریختن در شکست یک هموطن خیلی زیبا بود، زیبا تر از برد! اشک نشانه اوج علاقمندی یک فرد برای پیروزی یک فرد دیگر است.
منهم خیلی دوست داشتم نثار به مدال برسد با خود حساب کرده بودم اگر وی نقره یا طلا بگیرد خیلی خوب می شود. اما حدود یکفته پیش وقتی نثار را دیدم که زبانش پاره شده بود و داکتر چند بخیه زده بود نگران بودم و ناراحت از اینکه چرا تیم افغانستان بی احتیاطی می کند و در آخرین لحظات بگونه ی تمرین می کنند که آسیب ببینند.
اما در مجموع نثار و روح الله هردو شایسته بیشتر از آنچه بدست اوردند بودند، هردو شبهاهتهای زیادی بهم دارند، هردو صمیمی و دوست داشتنی هستند.
برای حاشیه این مسابقات گفتنی های زیادی دارم که در روزهای آینده به آنها می پردازم.
و در اینجا بد نمی بینم که عکس تنها توشیق کننده خردسال افغانستان در پکن را نشر کنم، سلیم نوجوان شوخ طبعی که معلم زبان چینی خودرا در روز مسابقه به ستوه در آورده بود.
افغانهای مقیم پکن ، شاد از دست آورد دیروز روح الله نیکپا، تازه یخشان آب شده بود از اوایل شب گذشته به وقت پکن نتیجه روح الله اعلام شد، همه خود را آماده کرده بودند برای امروز، از صبح زود وقتی دو سه هموطن را دیدم احساس کردم که نفسها برای تشویق و انگیزه برای در دست گرفتن و بر افراشتن بیرق افغانستان بیشتر شده است.
مبارزه نثار با حریف آمریکایی بود، در استادیوم شر و هلهله عجیبی بر پا شد اول آمریکایی وارد سالن شد با ورود او تماشاگران ساکت نشسته بودند اما بعد از آن وقتی نثار احمد وارد سالن گردید و همه دریافتند که حریف آمریکا، افغانستان است بسیار تشویق کردند تشویق تماشاگران که اکثر چینی بودند در طول مبارزه هم ادامه داشت بگونه ی که در آخر سفیر افغانستان، آمد و با غرور خاصی گفت: دید ید دوستان کشور ما را که چقدر تشویق کردند.
در حین مبارزه یک تعداد آمریکایی یو اس ای می گفتند اما در برابر آنها تمام سالن نام افغانستان را فریاد می کشیدند و این برای تماشاگران آمریکایی عجیب بود بنحوی که برای یک مدتی سکوت کردند.
من با دوربین کوچکم فیلم می گرفتم، در همان اول مبارزه رییس فدارسیون تکواندوی افغانستان آمد و گفت اگر میشه تمام مسابقه را فیلم بگیرید من روی داور مشکوکم، این مرا حساس ساخت، بالاخره مبارزه وقتی شروع شد امتیاز ها به سه و چها ر رسید اما داور دو سه بار به نثار اخطار داد و نمره های وی کم شد.
نفسهای افغانهای حاضر، در آخرین لحاظات بند آمده بود، سالن تا آخرین ثانیه ها نثار را تشویق می کرد ، افغانها هم روی نثار بیشتر حساب باز کرده بودند اما بالاخره آمریکایی کارش را کرد.
یکی دو نفر از افغانها را دیدم که اشک ریختند، این اشک ریختن در شکست یک هموطن خیلی زیبا بود، زیبا تر از برد! اشک نشانه اوج علاقمندی یک فرد برای پیروزی یک فرد دیگر است.
منهم خیلی دوست داشتم نثار به مدال برسد با خود حساب کرده بودم اگر وی نقره یا طلا بگیرد خیلی خوب می شود. اما حدود یکفته پیش وقتی نثار را دیدم که زبانش پاره شده بود و داکتر چند بخیه زده بود نگران بودم و ناراحت از اینکه چرا تیم افغانستان بی احتیاطی می کند و در آخرین لحظات بگونه ی تمرین می کنند که آسیب ببینند.
اما در مجموع نثار و روح الله هردو شایسته بیشتر از آنچه بدست اوردند بودند، هردو شبهاهتهای زیادی بهم دارند، هردو صمیمی و دوست داشتنی هستند.
برای حاشیه این مسابقات گفتنی های زیادی دارم که در روزهای آینده به آنها می پردازم.
و در اینجا بد نمی بینم که عکس تنها توشیق کننده خردسال افغانستان در پکن را نشر کنم، سلیم نوجوان شوخ طبعی که معلم زبان چینی خودرا در روز مسابقه به ستوه در آورده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاه