۱۳۸۷ شهریور ۲۵, دوشنبه

بعد از المپیک


قول داده بودم که راجع به المپیک و مشارکت تیم افغانستان در آن بیشتر بنویسم و اینکه چگونه روح الله نیکپا مدال آورد تا به خود بیایم روح الله در کابل مثل یک قهرمان استقبال شد و شهر چند میلیونی کابل را لرزاند و چیزی برای بحث برای قبل از این تاریخ نگذاشت، در این مدت منهم فرصت را مغتنم شمرده سری به مونگولیا زدم، و می خواستم زیاد بنویسم در باره مردمی که اگر صده های قبل برای فرار از جغرافیایی سرد زندگی شان به تاخت و تاز می پرداختند و حاکمان چین جنوبی را وادار به بنای دیوار چین کردند اما امروزه در صلح و آرامش زندگی می کنند.

قصه های چین و مونگولیا زیاد است ولی متاسفانه امروزه در کابل دوباره اسیر کار، درس و انترنت ضعیف شده ام که انگیزه برای نوشتن نمی ماند و حتی وقت برای نشر عکسهایی که در این مسافرت گرفته ام.

بهر حال نگاه به شرق اگر برای جهان امروزی بدلایل اقتصادی است برای ما افغانها و بخصوص برای کسانیکه دغدغه کارهای سیاسی و فرهنگی را دارند می تواند بدلایل فراوانی جالب باشد.

مسافرت نیز برای افغانها، اگر دیگر در ایران و پاکستان جذابیتی ندارد چین و کشورهای آسیایی میانه می تواند این خلا را بخوبی پر کند و حتی اگر زبان نفهمی صرف گشت و گذار می تواند چیزهای فراوانی برای یاد گرفتن ولذت بردن داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیدگاه