گراس لند یک جای تفریحی در بیست کیلومتری شهر هوهوات در مغولستان داخلی است، صبح زود با توری که از هتل محل اقامت مان در این شهر تدارک دیده شده است به گراس لند می رویم، دخترک ریز نقشی راهنمای ماست اما او انگلیسی بلد نیست ، بقیه همراهان اگثرا چینیهایی هستند که از شهرهای مثل شانگهای و پکن برای تفریح به مغولستان آمده اند، راهنما تمام بیست کیلومتر راه را در باره مغولستان و فرهنگ و اداب مردم صحبت کرد، این چیزی است که از مجموع ایما و اشاره هایش در یافتم . بلاخره به گراس لند رسیدیم ، دشت وسیعی که شرکتهای توریستی در بخشهای مختلف آن کمپهایی به سبک خانه های سنتی مغولستان درست کرده اند، بیرون از کمپ گله ی از اسب منتظر توریستها بودند، وقتی از موتر پایین شدیم یک تیمی از دختران با لباسهای مغولی، شیرینی و شراب بدست و بیت خوانان مقابل موتر آمده و از توریستها استقبال کردند، در کاسه شراب اول باید دو انگشت شست وسبابه ات را می زدی و قطرات آنرا یکدفعه بسوی آسمان وبعد به زمین می پاشیدی وبعد از آن می نوشیدی.
بعد تعیین اطاقها، اطاق من یک خانه مقبول مغولی بود که سالهای قبل در فیلمها دیده بودم و همین چند ماه پیش نیز یک فیلم تبلیغاتی از جذابیتهای توریستی مغولستان یک فیلمساز مغولی در آلمان به من داده بود و انرا نیز دیده بودم اما هیچ وقت فکر نمی کردم که روزی در داخل آنها بخوابم.
این خانه ها اگر چند در دشت و سنتی است اما در بینش همه چیز موجود است ، حمام و چپرکت و در بسیاری شان تلویزیون و البته برق چیزی که ما در افغانستان بعد از شش سال حضور آمریکا بازهم آرزوی داشتنش را داریم.
اسب سواری، گشتن در گراس لند و رفتن در خانه واقعی مغولها، و رقص و آتش بازی شبانه باشد برای یک دفعه دیگر اگر فرصت کردم.
بعد تعیین اطاقها، اطاق من یک خانه مقبول مغولی بود که سالهای قبل در فیلمها دیده بودم و همین چند ماه پیش نیز یک فیلم تبلیغاتی از جذابیتهای توریستی مغولستان یک فیلمساز مغولی در آلمان به من داده بود و انرا نیز دیده بودم اما هیچ وقت فکر نمی کردم که روزی در داخل آنها بخوابم.
این خانه ها اگر چند در دشت و سنتی است اما در بینش همه چیز موجود است ، حمام و چپرکت و در بسیاری شان تلویزیون و البته برق چیزی که ما در افغانستان بعد از شش سال حضور آمریکا بازهم آرزوی داشتنش را داریم.
اسب سواری، گشتن در گراس لند و رفتن در خانه واقعی مغولها، و رقص و آتش بازی شبانه باشد برای یک دفعه دیگر اگر فرصت کردم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاه